لژیون سردار همیشه برای من نامی با عظمت و یادآورنده احساسات لطیف انسانی که بر دلها مینشیند، است؛ چرا که انسانها برای خدمت به از
یاد رفتگانی که شاید هیچ وقت دیداری با آنها نداشتهاند، گرد هم آمدهاند و همچنین هیچ درخواستی در ازای خدمت خود ندارند که این به معنای واقعی خدمت به خود و به همنوعان است که خداوند مهربان برای طی کردن مسیر رشد و تکامل به این موضوع تأکید کرده است.
هر چه زمان بیشتری از حضورم در لژیون سردار میگذرد، عمیقتر به مفهوم خدمت و تفکری که آقای مهندس در تشکیل این لژیون داشتند، پی میبرم. آقای مهندس در صحبتهای خود بیان میکنند: «این من همسفر هستم که به خدمت مالی نیاز دارم و کنگره هیچ احتیاجی به کمک من و امثال من ندارد».
با حضور در لژیون سردار، ظرف وجودی من بزرگتر میشود؛ چرا که یاد میگیرم بدون داشتن هیچگونه چشمداشتی ببخشم و با این کار ذرهای به عشق واقعی که هدف خلقت است، نزدیک شوم.
پس اگر من نباشم، کنگره به مسیر خود ادامه خواهد داد و این من هستم که از حس و حال بینظیر خدمت بدون توقع محروم میشوم.
در جلسات آموزشی شنیده بودم که برای ورود به لژیون سردار، ابتدا باید بدانم، به دنبال چه هستم و نباید با خداوند معامله کنم که در ازای دریافت خواسته خود، عضو شوم. سال گذشته نیت من برای ورود به لژیون سردار فهم بیشتر کنگره بود؛ اما آموزشها و حس و حال خوبی که از حضور در این لژیون دریافت کردم، آنقدر زیاد بود که امسال برای شروع سال مالی جدید لحظه شماری میکنم و به معنی واقعی هیچ خواستهای ندارم، مگر پا بر جا ماندن کنگره با برداشتن قدمی هر چند کوچک از طرف من؛ زیرا با اینکه کنگره نیازی به کمک من ندارد، سهمی کوچک برای من در نظر میگیرند تا من نیز بتوانم، در این شعاع اضافه کردن، سهیم باشم.
همواره برای وجود اساتید، آقای مهندس و خانواده بزرگ کنگره۶۰ که من نیز عضوی از آن هستم خداوند را شاکر و سپاسگزارم.
نویسنده: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر صدیقه لژیون (هفتم)
ویراستاری، تنظیم و ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
134